شهادتت مبارک..
امام خامنه ای:
همین شهدای برجستهی دنیای اسلام، همین شهید عزیزی که به وسیلهی صهیونیستها به شهادت رسید، اینها افتخار میکردند که بچههای امامند؛ خودشان را فرزند امام میدانستند. این شهید حاج عماد خودش را فرزند امام میدانست. ۱۳۸۶/۱۱/۲۸»
میتوانستی مانند خواهرت فاطمه باشی …
چشمانمان را نرم بگریانی …
نه اینچنین جانکاه …
خواهرت فاطمه …
فاطمهای که در دیدار با رهبرش گفت:
سیدی … انا ابنتکم فاطمه بنت شهید عماد مغنیه …
مولای من … من دختر شما فاطمه دختر شهید عماد مغنیه هستم.
.
.
.
بیچاره فاطمه ...
چه حالی دارد این روزها ...
غزلی از زبان فاطمه مغنیه خواهر شهید جهاد مغنیه
..فقط برای خداحافظی..
.
و باد می زند آتش به دامن گلزار
به دست قوم یهود و شقی ترین اشرار
.
هنوز کرببلایی شدن پر از سِرّ است
وعشق می چکد از گوشه ی لبت ... انگار
.
بخند ... خنده ی گل دیدنیست... اما حیف
خزان به باغ رسیده ، چیکده اشک انار
.
پدر که رفت شدی شیر مرد حزب الله
جهاد ... آینه ای از عماد... و این تکرار
.
علی اکبر بابا و حاج رضوان ها
شدی فدایی زینب و حیدر کرار
.
برو... هوای پریدن تو را هوایی کرد
زمین بماند از آنِ هجوم آن کفتار
.
و کهکشان نگاهت کبوتری شده است
و کربلای تو جولان، شروع این دیدار
.
بمان که بوسه زنم بر پر شکسته ی تو
فقط برای خداحافظی... فقط یکبار
.
سلام فاطمه را هم ببر به سوی عماد
بگو که زینبی ام ... ایستاده ام سردار
.
جهاد مغنیه تکرار می شود - برخیز
الا برادر من ... ذوالفقار را بردار
.
خبر دهید به دشمن ، ادامه خواهد یافت
جهاد ، تا سحرِ دیدنِ رخِ آن یار