ابزار وبلاگ

مذهبی :: انا المجنون

انا المجنون

میعادگاه عاشقان حسینی

انا المجنون

میعادگاه عاشقان حسینی

حواسمان هست یا نــــــــه !... اگر شهید نشویم، باید بمیریـم ... <<>>
1 2 3 4 5 6 7 8
<<>>
------ آقا چقدر نام شما مزه می دهد.. ----
دایی جونم..

شهید سید مسعود مؤیدی
تاریخ تولد 1345
تاریخ شهادت 1362/12/08
محل شهادت : جزیره مجنون
نام عملیات: خیبر
پیامک
نویسندگان
---- لب های من عسل شده از گفتن حسین ---
عمو جونم..

شهید سید کمال الدین مؤیدی
تاریخ تولد 1342/02/04
تاریخ شهادت 1364/11/22
محل شهادت : فاو
عملیات: ولفجر8
بر هر که بود ضد "ولایت" لعنت..


لحظه های انتظار..


حرفهایتان
  • ۵ آذر ۹۴، ۱۳:۳۷ - ❤منتـــظر المـهـدی❤
    عالی ++....

آخرین مطالب

۱۸۵ مطلب با موضوع «مذهبی» ثبت شده است

نَفَسِ بادِ صَبا مُشک فِشان هَم بِشَوَد

باز عَطر حَرَمَت رونَقِ عَطاری هاست..

مریض آمده اما شفا نمــی‌خواهد     قسم به جان شما جز شما نمی‌خواهد

برای پیش تو بودن بهانه‌ای کافی‌ست      بهشت لطف کریمان بها نمی‌خواهد

دلیل ناله‌ی من یک نگاه محبوب است      وگرنه درد غلامان دوا نمی‌خواهد

فقیر آمدم و دلشکسته پرسیدم :       مگرکه شاه خراسان گدا نمی‌خواهد؟

دلم به عشق تو تاآسمان هشتم رفت      نماز در حَرَمت «اهدنا» نمی‌خواهد

همین قدر که غباری بر آستان باشد      رواست حاجت عاشق، دعا نمی‌خواهد

تو آشنای خدایی ، کدام رهگذری         در این جهان غریب آشنا نمی‌خواهد؟

ببین به گوشه‌ی صحنت پناه آوردم         مگر کبوتر آواره جا نمی‌خواهد؟

به حکم آنکه«علیک الرفیق ثم طریق»      دلم بدون رضـــا کربلا نمی‌خواهد

خدا مرا به طواف تو مبتلا کرده‌ست          طواف کعبه بخواهم، خدا نمی‌خواهد

نگفته است ، حیا کرده شاعرت آقا                 نگفته است، نه اینکه عبا نمی‌خواهد

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۳ ، ۰۳:۰۶
seyed ahmad
دلم گرفته بهانه سلام شاه نجف
که قبله گاه دلم گشته بارگاه نجف

تمام صحن علی بوی فاطمه دارد
شمیم سیب بیاید میان راه نجف

صفای هر سحرش ، گریه بر غم زهراست
به گوش میرسد آرام سوز و آه نجف

قدم زده دل شب در میان نخلستان
امان ز کوفه و خون آبه های چاه نجف

قرار ما همه باب الرضا همان جایی
که سوی شاه خراسان بُوَد نگاه نجف

قسم به نم نم اشکم پس از اذان صبح
چقدر بوی حسین میدهد پگاه نجف

۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۳ ، ۰۳:۱۱
seyed ahmad
یکی از نیروهای ابلیس از ماموریت برگشت خوشحال بود.
پرسید: فرمانده! گمراه کردن این ها چه فایده ای دارد؟
ابلیس جواب داد: امام این ها که بیاید عمر ما تمام می شود.
این ها را که غافل می کنیم امامشان دیرتر می آید.
دوباره با کنجکاوی پرسید: این هفته پرونده ها چطور بود؟
ابلیس نگاهی به او انداخت و گفت:
مگر صدای گریه امامشان را نمی شنوی...

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۳ ، ۰۳:۱۱
seyed ahmad
امپراتوری دنیا به خدا در نجف است
و رسیدن به همان صحن و سرایم هدف است
نوکر حضرت حیدر بود آقای جهان
منکر حضرت حیدر به یقین بیشرف است
جز در خانه مولا نکنم گردن کج
به جز این ره بروم عمر گرانم تلف است
حضرت حیدر اگر امر کند سر بدهم
تحت فرمان علی عمر گرانم به کف است
غیر از این ره به در خانه حق راهی نیست
راه معبود بیایید که از این طرف است
روی زهرای علی را به خدا ماه ندید
فاطمه گوهر و سلطان ولایت صدف است

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۳ ، ۰۳:۱۱
seyed ahmad
امشب مدد ز حضرت مولا بگیر و بعد..
دست دعا به دامن زهرا بگیر و بعد..
مثل همیشه اذن دخول حسین را
از چشم های عاشق سقا بگیر و بعد..
رَب را قسم به حق حسینش که می دهی
با واژه واژه اشک، دو دریا بگیر و بعد..
تسبیح را به ذکر فرج دانه دانه کن
حسن ختام غیبت کبری بگیر و بعد..
ای اسم تو دوا و ذکرت شفا بخوان
بهر دل حسین شفا را بگیر و بعد..

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۳ ، ۰۳:۱۱
seyed ahmad

گویند کریم است گنه می بخشد...

گیریم که ببخشد زخجالت چه کنم؟!!




دریافت    حجم: 12.2 مگابایت
مدت زمان: 1 دقیقه 59 ثانیه
(کلیپ شبهای احیا حرم امام رضا علیه السلام)
۱۷ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۳ ، ۱۰:۰۲
seyed ahmad

خدایا دلم باز امشب گرفته..

بیا تا کمی با تو صحبت کنم..

بیا تا دل کوچکم را

خدایا فقط با تو قسمت کنم..

خدایا بیا پشت آن پنجره

که وا می شود رو به سوی دلم..

بیا پرده ها را کناری بزن

که نورت بتابد به روی دلم..

خدایا کمک کن

که پروانه ی شعر من جان بگیرد..

کمی هم به فکر دلم باش

مبادا بمیرد..

خدایا دلم را

که هر شب نفس می کشد در هوایت..

اگر چه شکسته..

شبی می فرستم برایت..

۴ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۳ ، ۰۹:۲۳
seyed ahmad

بهش گفتم: امام زمان (عج) رو دوست داری؟
گفت: آره ! خیلی دوسش دارم

گفتم: امام زمان حجاب رو دوست داره یا نه؟
گفت: آره!

گفتم : پس چرا کاری که آقا دوست داره انجام نمیدی؟
گفت: خب چیزه!…. ولی دوست داشتن امام زمان (عج) به ظاهر نیست ، به دله

گفتم: این حرف که میگن به ظاهر نیست ، به دله رو قبول ندارم
گفت: چرا؟ . . . . . . . .

براش یه مثال زدم:
گفتم: فرض کن یه نفر بهت خبر بده که شوهرت با یه دختر خانوم دوست شده و الان توی یه رستوران داره باهاش شام می خوره. تو هم سراسیمه میری و می بینی بله!!!! آقا نشسته و داره به دختره دل میده و قلوه می گیره.عصبانی میشی و بهش میگی: ای نامرد! بهم خیانت کردی؟ بعد شوهرت بلند میشه و بهت میگه : عزیزم! من فقط تو رو دوست دارم. بعد تو بهش میگی: اگه منو دوست داری این دختره کیه؟ چرا باهاش دوست شدی؟ چرا آوردیش رستوران؟ اونم بر می گرده میگه: عزیزم ظاهر رو نبین! مهم دلمه! دوست داشتن به دله…

دیدم حالتش عوض شده

بهش گفتم: تو این لحظه به شوهرت نمیگی: مرده شور دلت رو ببرن؟ تو نشستی با یه دختره عشقبازی می کنی بعد میگی من تو دلم تو رو دوست دارم؟ حرف شوهرت رو باور می کنی؟
گفت: معلومه که نه! دارم می بینم که خیانت می کنه ، چطور باور کنم؟ معلومه که دروغ میگه

گفتم: پس حجابت….
اشک تو چشاش جمع شده بود
روسری اش رو کشید جلو
با صدای لرزونش گفت: من جونم رو فدای امام زمانم می کنم ، حجاب که قابلش رو نداره

از فردا دیدم با چادر اومده
گفتم: با یه مانتو مناسب هم میشد حجاب رو رعایت کرد!
خندید و گفت: می دونم ! ولی امام زمانم چــــــادر رو بیشتر دوست داره
می گفت: احساس می کنم آقا داره بهم لبخنــــــــــد می زنه

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۳ ، ۱۸:۴۹
seyed ahmad


نازنیـــنم ادم ...
بــا تــو رازی دارم ...
انــدکی پیـــشتر آی ...
آدم آرام و نجـــیب آمد پیـــش ...
زیـــر چشــــــمی به خــــــدا مـــی نگریــــــســـــــت ...
محــــو لبخنــــد غم آلــــود خــــدا .. دلش انگار گریست ...
نازنینم آدم !!! قطره ای اشـــک ز چشمان خـــداوند چکیــــد ...
یاد مــــن باش که بــــس تنهایـــــم ...
بغــــض آدم ترکـــــید .. گونه هــــایش لرزیـــد ..
بــــه خدا گفت : من به انـــدازه ی .. گـــل های بهشـــــــــت ... نه! ..
به انـــــدازه ی عــــرش! ..نه .. نه .. به انــــدازه ی تنهائیـــــت ...
ای هســـــــتی من دوســـتدارت هستم ...
آدم کولـــه اش را برداشت ..خســته و سخت قدم بر مـــی داشت ...
راهـــی ظــــــــــــلــمت پر شــــــور زمـــــین ..
طفــــلکی بنده غمــگین ادم ..
در میـــــــان لحظـــــه ی جانکاه هبــــــــوط ... زیر لبهـــــــای خدا باز شــــــــنید ...
نازنیــــــنم ..ادم ... نه به اندازه ی تنهــــــــائی من ...
نه به اندازه ی عــــــرش .. نه به اندازه ی گل های بهــــشت ...
که به انـــدازه ی یکــــ دانــــــــه ی گــــــــندم تو فقـــــط یادم بـــــــاش ...
نــــــازنینم آدم ...نبـــــری از یـــــادم ..



۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۳ ، ۱۷:۲۹
seyed ahmad

شده تا نیمه ی شب در بزنی وا نکنند؟

یا دری را شده با سر بزنی وا نکنند؟

 

تو بدانی که یکی هست که بی طاقت توست

باز تا طاقت آخر بزنی وا نکنند؟

 

دم در، بید بلرزی و به جایی برسی

که ته فاجعه پرپر بزنی وانکنند؟

 

روی یک پله ، در ِ خانه ی بی فرجامی

بتپی قلب کبوتر بزنی وا نکنند؟


خنده ای کردم و گفتم دل من گریه نکن

تو اگر صد شب دیگر بزنی وا نکنند

 

این در ِ بسته عزیز دل من بسته به توست

شده باور کنی و در بزنی وا نکنند؟

۷ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۳ ، ۰۲:۱۷
seyed ahmad

Up Page
کد پرش به بالای صفحه وب