به مادرم زهرا:
به مادرم زهرا:
مادرم سلام من که می دانم نامه را میخوانی آخر این نامه از یک دل شکسته در آمده
مادرم حال و هوای این روزهای شهرمان دیدنیس هر کس به دنبال تهییه وسایل عید
مادرم دغدغه مردم نگرانی پسته و مد جدید لباس های بهاری و تعطیلات هوای کدام شهر بهتر است و ..
مادرم به نظر تو امسال عید چگونه است؟
میگویند سال خوش یمنی است!!
میگویند چهارم عید است اشکال ندارد تا چهارم عید شادی ها و دید و بازدید هایمان را می کنیم بعد شما...
اصلا می گویند روایت اول معتبر نیس روایت دوم هم که بعد عید پس خیالمان راحت شد..
مادرم خاک بر دهان من که نمی دانم چه می گویم آخر مگر مادر مرده عید دارد؟
مادر این مردم ما را نمی فهمند به ما می گویند شما افراطی هستید می گویند یعنی چی محرم عزا ، صفر عزا ، فاطمیه عزا ، رمضان عزا !!!
مادرم از ما هم انتظار نداشته باش ما هم حرفی بیش نیستیم
اگر ما عزادار بودیم این وضعمان نبود این همه گناه این همه...
ولی مادرم ما پسران و دختران تو هستیم اینروزها که همه در تکاپوی شادی هستند،
ما در غم شما عزاداریم لباس های عید ما پیراهن مشکی و شال های عزایی است که محرم برای پسر شما و حال برای شما بر تن می کنیم..
مادر امسال عید ما با صورت های زخمی خود به مردم اعتقاد خود را نشان میدهیم که:
مادر مرده عید ندارد.....