در کربلا دست حسین را قطع نموده..
زنی در کعبه طواف می کرد و مردی هم پشت سر آن زن می رفت. (لحظه ای) آن زن
بازوی خود را خارج کرد و آن مرد دستش را دراز نمود و بر روی بازوی آن زن
گذاشت. خداوند دست آن مرد را به بازوی زن چسباند. مردم ازدحام نمودند،
بطوری که راه عبور بسته شد. کسی را پیش امیر مکه فرستادند و امیر مکه،
فقهاء و علماء را حاضر نمود و آنها فتوا دادند که باید دست مرد را ببرند،
چونکه آن مرد مرتکب جنایت شده است.
امیر مکه گفت: «آیا در اینجا از خانواده پیغمبر (ص) کسی هست؟»
گفتند: «بلی! حسین بن علی (ع) اینجا است.»
امیر مکه کسی را نزد امام حسین (ع) فرستاد. امام حسین (ع) تشریف آوردند. به
آن حضرت عرض کردند: «ای فرزند رسول خدا! حکم خدا درباره اینها چیست؟»
امام حسین(ع) رو به کعبه نموده و دستهایشان را بلند کردند. مدتی مکث فرموده
و دعا نمودند. بعد بطرف آنها تشریف آوردند و دست آن مرد را از بازوی زن
خلاص نمودند.
امیر مکه عرض کرد: «یا حسین! این مرد را برای این کاری که از او سر زده است، عذاب نکنیم؟»
حضرت فرمودند: «نه.»
می گویند آن مرد، همان «جمال» بود که در کربلا دست امام حسین (ع) را قطع نمود و اینگونه لطف حضرت را جواب داد!