ابزار وبلاگ

حضرت مهدی علیه السلام :: انا المجنون

انا المجنون

میعادگاه عاشقان حسینی

انا المجنون

میعادگاه عاشقان حسینی

حواسمان هست یا نــــــــه !... اگر شهید نشویم، باید بمیریـم ... <<>>
1 2 3 4 5 6 7 8
<<>>
------ آقا چقدر نام شما مزه می دهد.. ----
دایی جونم..

شهید سید مسعود مؤیدی
تاریخ تولد 1345
تاریخ شهادت 1362/12/08
محل شهادت : جزیره مجنون
نام عملیات: خیبر
پیامک
نویسندگان
---- لب های من عسل شده از گفتن حسین ---
عمو جونم..

شهید سید کمال الدین مؤیدی
تاریخ تولد 1342/02/04
تاریخ شهادت 1364/11/22
محل شهادت : فاو
عملیات: ولفجر8
بر هر که بود ضد "ولایت" لعنت..


لحظه های انتظار..


حرفهایتان
  • ۵ آذر ۹۴، ۱۳:۳۷ - ❤منتـــظر المـهـدی❤
    عالی ++....

آخرین مطالب

۱۷ مطلب با موضوع «مذهبی :: ائمه اطهار :: حضرت مهدی علیه السلام» ثبت شده است

صبرم از کاسه دگر لبریز است
اگر این جمعه “نیاید” چه کنم ؟
آنقدر من خجل از کار خودم
اگر این جمعه “بیاید” چه کنم ؟

السلام و علیک یا صاحب الزمان..

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۳ ، ۰۱:۱۱
seyed ahmad
ﻣﻦ ﺁﺭﺯﻭ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﯾﺎﺭ ﺑﺎﺷﻢ
ﺁﻗﺎ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻪ ﺩﻭﺷﺖ ﺑﺎﺭ ﺑﺎﺷﻢ

ﯾﻮﺳﻒ ﺧﺮﯾﺪﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﺩﺭ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻣﻦ
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺩﻭﯾﺪﻡ ﮔﺮﻣﯽ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺑﺎﺷﻢ

ﺩﯾﮕﺮ ﺣﺮﺍﻣﻢ ﺑﺎﺩ ﺧﻮﺍﺏ ﺻﺒﺢ ﺟﻤﻌﻪ
ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ ﻭﻗﺖ ﺩﯾﺪﻧﺖ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺑﺎﺷﻢ

ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺪ
ﺑﯿﻦ ﺳﭙﺎﻫﺖ ﻣﯿﺜﻢ ﺗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺷﻢ

ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﻢ ﻧﮕﺬﺍﺭ ﻣﻦ ﺑﯽ ﺗﻮ ﺑﻤﺎﻧﻢ
ﺩﯾﮕﺮ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﭘﯽ ﺍﻏﯿﺎﺭ ﺑﺎﺷﻢ

ﻫﺮ ﺷﺐ ﺳﺤﺮ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﺎﺩﺕ ﺳﺮ ﻧﻤﻮﺩﻡ
ﺗﺎ ﻫﻤﻨﺸﯿﻦ ﻣﺤﻔﻞ ﺩﻟﺪﺍﺭ ﺑﺎﺷﻢ

ﺁﻗﺎ ﺑﯿﺎ ﺁﻗﺎ ﺑﯿﺎ ﺁﻗﺎ ﮐﺠﺎﯾﯽ
ﻧﺎﭼﺎﺭ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺑﺎﺷﻢ

ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﯼ ﻋﺸﻖ ﺗﻮﺍﻡ ﺍﻟﺤﻤﺪﻟﻠﻪ
ﺷﺎﺩﻡ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻬﺮ ﺗﻮ ﻧﺎﭼﺎﺭ ﺑﺎﺷﻢ

ﻭﻗﺘﯽ ﻃﺒﯿﺐ ﺩﺭﺩ ﻫﺎﯼ ﻧﺎﻋﻼ‌ﺟﯽ
ﻣﻦ ﻧﺬﺭ ﮐﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺑﯿﻤﺎﺭ باشم
۱۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۳ ، ۱۴:۳۲
seyed ahmad

بهش گفتم: امام زمان (عج) رو دوست داری؟
گفت: آره ! خیلی دوسش دارم

گفتم: امام زمان حجاب رو دوست داره یا نه؟
گفت: آره!

گفتم : پس چرا کاری که آقا دوست داره انجام نمیدی؟
گفت: خب چیزه!…. ولی دوست داشتن امام زمان (عج) به ظاهر نیست ، به دله

گفتم: این حرف که میگن به ظاهر نیست ، به دله رو قبول ندارم
گفت: چرا؟ . . . . . . . .

براش یه مثال زدم:
گفتم: فرض کن یه نفر بهت خبر بده که شوهرت با یه دختر خانوم دوست شده و الان توی یه رستوران داره باهاش شام می خوره. تو هم سراسیمه میری و می بینی بله!!!! آقا نشسته و داره به دختره دل میده و قلوه می گیره.عصبانی میشی و بهش میگی: ای نامرد! بهم خیانت کردی؟ بعد شوهرت بلند میشه و بهت میگه : عزیزم! من فقط تو رو دوست دارم. بعد تو بهش میگی: اگه منو دوست داری این دختره کیه؟ چرا باهاش دوست شدی؟ چرا آوردیش رستوران؟ اونم بر می گرده میگه: عزیزم ظاهر رو نبین! مهم دلمه! دوست داشتن به دله…

دیدم حالتش عوض شده

بهش گفتم: تو این لحظه به شوهرت نمیگی: مرده شور دلت رو ببرن؟ تو نشستی با یه دختره عشقبازی می کنی بعد میگی من تو دلم تو رو دوست دارم؟ حرف شوهرت رو باور می کنی؟
گفت: معلومه که نه! دارم می بینم که خیانت می کنه ، چطور باور کنم؟ معلومه که دروغ میگه

گفتم: پس حجابت….
اشک تو چشاش جمع شده بود
روسری اش رو کشید جلو
با صدای لرزونش گفت: من جونم رو فدای امام زمانم می کنم ، حجاب که قابلش رو نداره

از فردا دیدم با چادر اومده
گفتم: با یه مانتو مناسب هم میشد حجاب رو رعایت کرد!
خندید و گفت: می دونم ! ولی امام زمانم چــــــادر رو بیشتر دوست داره
می گفت: احساس می کنم آقا داره بهم لبخنــــــــــد می زنه

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۳ ، ۱۸:۴۹
seyed ahmad

شده تا نیمه ی شب در بزنی وا نکنند؟

یا دری را شده با سر بزنی وا نکنند؟

 

تو بدانی که یکی هست که بی طاقت توست

باز تا طاقت آخر بزنی وا نکنند؟

 

دم در، بید بلرزی و به جایی برسی

که ته فاجعه پرپر بزنی وانکنند؟

 

روی یک پله ، در ِ خانه ی بی فرجامی

بتپی قلب کبوتر بزنی وا نکنند؟


خنده ای کردم و گفتم دل من گریه نکن

تو اگر صد شب دیگر بزنی وا نکنند

 

این در ِ بسته عزیز دل من بسته به توست

شده باور کنی و در بزنی وا نکنند؟

۷ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۳ ، ۰۲:۱۷
seyed ahmad

من آرزو کردم برایت یار باشم
آقا نمیخواهم به دوشت بار باشم
یوسف خریدن نیست در اندازه ی من
اینجا دویدم گرمی بازار باشم
دیگر حرامم باد خواب صبح جمعه
خوب است وقت دیدنت بیدار باشم
تا آخر عمر از تو میخوانم که شاید
بین سپاهت میثم تمار باشم
یک لحظه هم نگذار من بی تو بمانم
دیگر نمیخواهم پی اغیار باشم
وقتی طبیب دردهای ناعلاجی
من نذر کردم تا ابد بیمار باشم

چشمم به یاد کربلا لبریز اشک است
سخت است دور از مرقد دلدار باشم...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۳ ، ۰۲:۱۳
seyed ahmad

مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد
از جاده سه شنبه شب قم شروع شد

آیینه خیره شد به من و من به‌ آینه
آن قدر خیره شد که تبسم شروع شد

خورشید ذره‌ بین به تماشای من گرفت
آنگاه آتش از دل هیزم شروع شد

وقتی نسیم آه من از شیشه ها گذشت
بی تابی مزارع گندم شروع شد

موج عذاب یا شب گرداب؟! هیچ یک
دریا دلش گرفت و تلاطم شروع شد

از فال دست خود چه بگویم که ماجرا
از ربنای رکعت دوم شروع شد

در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار
تا گفتم السلام علیکم ... شروع شد

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۳ ، ۰۲:۱۱
seyed ahmad

پــرونده گناه مــرا کم مرور کـن
آقا خودم به جــای شمــا غصه میخــورم

۴ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۲۰
seyed ahmad

گفت:«زیـــــارت بخــوان»
پیرمـــرد گفت:«ســـواد ندارم»
جوان شـــروع کــرد به خوانـدن. سـلام داد به معصومیـن تا امام عســکری(ع)
پرسیــــد:«امام زمانـت را می شناسـی؟» پیرمــــرد جواب داد:«چرا نشناســم؟»
گفت:«پـــــس ســـلام کن»
مــــرد دستش را روی سینـه‌اش گذاشت:
«الســلام علیـــــــک یـا حجـه بــــن الحسـن الــعسکری»
جوان لبخنـــد زد: «و علیـــک الســـلام و رحمـــة اللّه و برکاتــة»
مبـــادا امـــام زمـــان کنــارمان باشـد و او را نشنــاسیـم..


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۱۶
seyed ahmad
یک هفته بود کارتهای عروسی روی میز بودند.هنوزتصمیم نگرفته بود چه کسانی را دعوت کند.لیست مهمانها و کارهای عروسی ذهنش را پر کرده بود...


برای عروس مهم بود که چه کسانی حتما در عروسی اش باشند.از اینکه دایی سعیدش سفر بود و به عروسی نمی رسید دلخوربود...


کاش می آمد...خیلی از کارت ها مخصوص بودند.مثلا فلان دوست و فلان رئیس...خودش کارتها را می برد با همسرش!سفارش هم میکرد که حتما بیایند...


اگر نیایید دلخور میشوم.دلش می خواست عروسی اش بهترین باشد.همه باشند و خوش بگذرانند.تدارک هم دیده بود." ارگ و دیگر ابزارها"حتما باید باشند،خوش نمی گذرد بدون آنها.شیشه های مشروب را سفارش داده ام خدا کند تا فردا آماده شوند


بهترین تالار شهر را آذین بسته ام.خوبی این تالار این است که کاری ندارند مجلس مختلط باشد یا جدا.چند تا ازدوستانم که خوب میرقصند حتما باید باشند تا مجلس گرم شود. آخر شوخی نبود که. شب عروسی بود...


همان شبی که هزار شب نمیشود.همان شبی که همه به هم محرمند.همان شبی که وقتی عروس بله میگوید به تمامی مردان داخل تالار که نه به تمام مردان شهر محرم میشود این را از فیلم هایی که در فضای سبز داخل شهر میگیرند فهمیدم...


همان شبی که فراموش میشود عالم محضر خداست.آهان یادم آمد.این تالار محضر خدا نیست تا می توانید معصیت کنید.همان شبی که داماد هم آرایش میکند. همه و همه آمدند حتی دایی سعید
و.....اما.....................کاش امام زمانمان"عج" بود.حق پدری دارد بر ما...
مگر میشوداو نباشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟عروس برایش کارت دعوت نفرستاده بود،اما آقا آمده بود.به تالار که رسید سر در تالار نوشته بودند:


(ورود امام زمان"عج" اکیدا ممنوع!)


دورترها ایستاد و گفت: دخترم عروسیت مبارک ولی ای کاش کاری میکردی تا من هم می توانستم بیایم....مگر میشود شب عروسی دختر پدر نیاید.من آمدم اما..گوشه ای نشست و دست به دعا برداشت و برای خوشبختی دخترک دعا کرد....


یا صاحــــــــب الــــــــــــــــزمان شـــــــــرمنده ایم...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۸:۰۷
seyed ahmad

نیا گل نرگس جهان که جای تو نیست

دو صد ترانه به لبها یکی برای تو نیست

نیا نیا گل نرگس که در زلال دلی

هزار آینه نقش و یکی ز خال تو نیست

نیا نیا گل نرگس تو را به خاک بقیع

که شهر ما نه مُهیای گامهای تو نیست

نیا نیا گل نرگس به آسمان سوگند

قسم به نام و نهادت دلی برای تو نیست

نیا نیا گل نرگس ز رنجمان تو مکاه

کسی ز خلق و خلائق فدای راه تو نیست

نیا نیا گل نرگس بدان و آگه باش

که جای سجده گه ِ ما هنوز مال تو نیست

نیا نیا گل نرگس که چون علی تنها

به فجر صبح ظهورت کسی کنار تو نیست

نیا نیا گل نرگس به مجلس ندبه

که ندبه ، ندبه خرقه است و پایگاه تو نیست

نیا نیا گل نرگس دعای عهد کجاست؟

نه این نماز جماعت به اقتدای تو نیست

نیا نیا گل نرگس به جان تشنه عشق

دعا دعای ظهور است ولی برای تو نیست

نیا نیا گل نرگس سقیفه ها برپاست

ردای سبز خلافت ولی برای تو نیست

نیا نیا گل نرگس به مادرت زهرا

کسی برای شهادت به کربلای تو نیست

نیا نیا گل نرگس نیا به دعوت ما

هزار نامه کوفی یکی برای تو نیست

نیا نیا گل نرگس فدا شوی مولا

برای عصر عجیبی که خواستار تو نیست

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۵:۳۸
seyed ahmad

Up Page
کد پرش به بالای صفحه وب