ابزار وبلاگ

آقا تو را قسم به شهیدان ظهور کن :: انا المجنون

انا المجنون

میعادگاه عاشقان حسینی

انا المجنون

میعادگاه عاشقان حسینی

حواسمان هست یا نــــــــه !... اگر شهید نشویم، باید بمیریـم ... <<>>
1 2 3 4 5 6 7 8
<<>>
------ آقا چقدر نام شما مزه می دهد.. ----
دایی جونم..

شهید سید مسعود مؤیدی
تاریخ تولد 1345
تاریخ شهادت 1362/12/08
محل شهادت : جزیره مجنون
نام عملیات: خیبر
پیامک
نویسندگان
---- لب های من عسل شده از گفتن حسین ---
عمو جونم..

شهید سید کمال الدین مؤیدی
تاریخ تولد 1342/02/04
تاریخ شهادت 1364/11/22
محل شهادت : فاو
عملیات: ولفجر8
بر هر که بود ضد "ولایت" لعنت..


لحظه های انتظار..


حرفهایتان
  • ۵ آذر ۹۴، ۱۳:۳۷ - ❤منتـــظر المـهـدی❤
    عالی ++....

آخرین مطالب

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آقا تو را قسم به شهیدان ظهور کن» ثبت شده است

تمام شهر پی کشتن ولی بودند

نبود مردی و نامردها ولی بودند

که هر کدام به تفسیر خود یلی بودند

چهل نفر که همه قاتل علی بودند

به سمت حادثه برگشت آن همه انگشت

قسم به فاطمه دیوار و در علی را کشت

به کوچه آمده رخصت گرفته اند از هم

و صف به صف همه نوبت گرفته اند از هم

سپس دویده و سبقت گرفته اند از هم

برای ضربه رضایت گرفته اند از هم

تمام نیتشان قربة الی الله است

و تازه ضربه ی دستی بزرگ در راه است

یکی غلاف به قصد ثواب بردارد

یکی به نیت مولا طناب بردارد

دری که سوخت به یک سمت تاب بردارد

لگد اگر بزنندش شتاب بردارد

برای کشتن مولا شتابِ در کافی است

برای حفظ امامت دو تا پسر کافی است

گذشت کوچه و یک کوچه ی دگر آمد

چهل نفر همه رفتند و یک نفر آمد

چنان بلند شد و دست سمت سر آمد

به سوی فاطمه دیوار مثل در آمد

همیشه کوچه غمِ اهل سوختن باشد

خصوصا اینکه تماشاگرش حسن باشد

حسن که ضربه ی سختی به طاقتش می خورد

حسن که ضربه ی اصلی به غیرتش می خورد

چه خوب بود که سیلی به قامتش می خورد

ولی از این همه بادی به صورتش می خورد

همین نسیم، حسن را هزار سال بس است

برای گریه ی هر شب همین خیال بس است

گذشت کوچه و یک کوچه ی دگر آمد

ز سمت کوچه ی سر نیزه ها خبر آمد

که شمر جای مغیره در این گذر آمد

ولی نه روبروی او که پشت سر آمد

غلاف خنجر و حنجر به جای بازو شد

شبیه مادرش آخر شکسته پهلو شد

رسید روضه به جایی که دیدنش سخت است

به حنجری که یقینا بریدنش سخت است

تنی که مثله شود پا کشیدنش سخت است

"صدای وای بنی" شنیدنش سخت است

اگر چه سخت سرت را، ولی جدا کردند

چنان که فاطمه را از علی جدا کردند

همین که تیر رها کرد تیغ می بُرّد

رفیق می زند و نا رفیق می بُرّد

و بوسه گاه نبی را دقیق می بُرّد

عمیق بوسه زده عمیق می بُرّد

چنان پرنده که هی بال را به هم زده است

صدای فاطمه گودال را به هم زده است


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۲ ، ۱۴:۳۲
seyed ahmad

برگرد که بر بهارمان میخندند
یک عده به حال زارمان میخندند

انقدر نبودنت به طول انجامید
دارند به انتظارمان میخندند

آنقدر غیبتتان طول کشید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۲ ، ۲۲:۲۰
seyed ahmad

Up Page
کد پرش به بالای صفحه وب