چه آقای کریمی..
يكشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۱۴ ق.ظ
و فلج بود
تمام بدنش ناقص و کج بود
گمانم که شفا یافت،
و این کارِ همین
حضرت ثامن،
همین روح حُجَج بود ...
چه آقای کریمی،
خدایا چه طبیبی،
نفرمود برو اهل صلیبی
نفرمود که در مسلک ما فرد غریبی
و فرزند مسیحی مرا نیز شفا داد
چه آقای نجیبی...
عجب حال و هوایی،
عجب صحن و سرایی،
که هر کس به طریقی
شده مشغول گدایی
یکی مثل کبوتر پی دانه،
یکی مثل گیاهی،
و در این مزرعه دنبال جوانه
یکی داد زد آقا
که برای خودتان آمدم اینجا
نه پی دانه و یا این که جوانه ...
که مقصود تویی،
کعبه و بت خانه بهانه
۹۳/۰۴/۱۵